شاید تنها زمانی که به صورت پیوسته کیهان می خواندیم ، دوره ی مجادلات صبح امروز و کیهان بود و آن زمان هم ما مخالف اصلاح طلبان بودیم و حسین شریعت مداری را طبیعتا دوست داشتیم...
مجادلات سعید حجاریان و جناب حسین.
شریعت مداری از هیچ انگ و تهمتی دریغ نمی کرد و حجاریان بود آن بدتر روزگار.
گذشت و حجاریان ترور شد و نمی دانستیم به دست چه کس و می گفتند کار منافقین بوده است . تا این که آن مطلب کذایی آمد بیرون و شریعتمدار روزگار حجاریان را برادر سعید خطاب کرد و در رسایش مدحی نوشت . شاید باورش این بود که کار برادر سعید تمام است و این پرونده مختومه.
و باز زمان گذشت و آن علت و علل دیگر بر ما حقیقت فاش کرد که راهمان را از جماعت اصول گرا جدا کنیم و با دیده ی شک به همه چیز بنگریم. از آن زمان ناخوداگاه هر گاه کیهان مدح کسی را می گوید می اندیشم که نکند دوره ی این یکی هم تمام شده؟
ابن جماعت اثبات کرده اند که به کسی وفادار نیستند و نمی توان زیر یک لحاف با اینان استراحت کرد که اگر لحاف را پس بکشند عمل به خصلت کرده اند و اگر پس نکشند باید منتظر عقوبات بعدی بود. شراکت اینان بی طمع نیست!
حال منتظر روزی هستیم که لاریجانی ها و توکلی ها و مطهری ها و حتی احمدی نژادها ، سرکردگان فتنه می شوند و بی بصیرتان سیاسی و هر آن چه بر مملکت گذشته دستپخت بی خردی و منفعت طلبی آنان بوده است و خدا را چه دیده ای شاید مرحله ی نهایی تفتیش عقاید آنان را برادر حسین مدیریت کند...
جنابان محافظه کار سنتی امروز ! یک بار دیگر مدیحه ی برادر حسین را در وصف برادر سعید بخوانید و در احوال خود دقت کنید. این ساربان تا این قافله اینگونه ره طی می کند، ارباب است و بر احوال اهالی کاروان آن گونه می نگرند که می خواهد و رسمشان علنی شده است. ما به عقل شما شک کرده ایم اما...